- ناحیه کاربریثبت نامورود کاربرانرمز عبور را فراموش کرده ام!
- دسترسی آسانایجادجستجو
- دسته بندی ها
@( )
امتیاز داوران (0/10)
خرید اطلاعات تماس
- دنبــال کــردن
- 0دنبال کننده
- 0دنبال شده
- 0دیدگاه خریداران
- ثبت گزارش
پروفایل
/آثار 12 1
لم أجدْ الطريقَ
لم أجدْ الطريقَ، لكنَّ الأملَ لم يمتْ،
بلْ هو في أعماقي، يشتعلُ من جديدٍ.
(راه را نیافتم، اما امید نمرده است،
بلکه در درون من است و دوباره شعله میکشد.
كلُّ يومٍ يحملُ جديدًا،
وعيناي تترقبُ الحقيقةَ التي تأتي.
(هر روز چیزی جدید به همراه دارد،
و چشمان من حقیقتی که میآید را منتظرند.
إنني أسيرٌ في الطريقِ الذي ليس له نهاية،
لكن في قلبي، أعلمُ أنني سأصلُ يومًا.
(من در راهی که پایانی ندارد قدم میزنم،
اما در دل خود میدانم که روزی به مقصد میرسم.
عيني تدمعُ على الطريقِ الطويلِ،
ولكن قلبي يبتسمُ في عمقِ الهمومِ.
(چشمانم از راه طولانی اشک میریزند،
اما قلبم در عمق غمها لبخند میزند.
كلما غابت الشمسُ، وأظلمت السماء،
أحسُّ بنورٍ خفيٍّ ينبثقُ من داخلِ روحي.
(هرگاه خورشید غروب کند و آسمان تاریک شود،
احساس میکنم نوری پنهان از درون روحم میجوشد.
أبحثُ عن الطريقِ في المتاهاتِ،
وأنا أعلمُ أنَّ الطريقَ في قلبي.
(در پیچوخمهای زندگی به دنبال راه میگردم،
اما میدانم که راه در دل من است.
دسته بندی: شعرنو
10,000,000تومان
4.5/5
مشاهده اثر 12 1
مینویسم نامت را روی بخارِ شیشه
و من،
مینویسم نامت را
روی بخارِ شیشه،
تا شاید...
دسته بندی: شعرنو
1,000,000تومان
3.5/5
مشاهده اثر 20 1
برای فلسطین؛ برای شرف و انسانیت
و اینک آزادگان جهان به پا خواسته اند برای فلسطین؛ برای شرف و انسانیت؛ فارغ از زبان و نژاد و مرزها و...
دسته بندی: شعرنو
0تومان
4.5/5
مشاهده اثر 60 1
راهی در تاریکی پدیدار شد
شب، پردهای سنگین بر چهرهی جهان انداخته بود.
سکوت، چون پرندهای زخمی در هوا معلق مانده بود.
ماه، خسته اما بیدار، چشم بر زمین داشت.
ستارهای از میان آسمان لغزید و گم شد.
باد، شانههای خیس درختان را آرام میفشرد.
رود، دلش برای رسیدن به دریا بیتابی میکرد.
کوه، سینهاش را پر از راز کرده بود.
من، در میان سایهها، دنبال خودم میگشتم.
خاطرات، مثل فانوسی دور، چشمک میزدند.
کسی در دوردست، چراغی در قلبم روشن کرده بود.
راهی در تاریکی پدیدار شد.
گامهایم لرزان اما زنده بودند.
دسته بندی: شعرنو
10,000,000تومان
4.5/5
مشاهده اثر 56 1
دلم در نبودت پر از بارونه
دلم در نبودت پر از بارونه
چشمهام هنوز دنبال ردّ نگاهت میگرده
هیچ صدایی قشنگتر از خندهی تو نیست
شبها با فکرِ تو، صبح میشن
دستام هنوز گرمای دستاتو یادشه
خاطرههام بیرحمانه زندهان
تو رفتی و تقویم پر از غروب شد
دلم برای صدای اسمت تنگه
فاصله یعنی شکنجهی لحظهها
بیتو ثانیهها سنگینتر میگذرن
عشق یعنی ترس از گم کردنت
چشمهام هنوز به در خیرهان
تنهایی یعنی خونهی بیچراغ
دلم خوابِ دیدنِ تو رو میخواد
هیچ موسیقیای جای صداتو نمیگیره
با تو همهچی معنا پیدا میکنه
بیتو حتی بارون هم غمگینه
یادگاریت بوی نفساتو میده
هر قطره اشک، اسمتو زمزمه میکنه
شب طولانیه، اما بیتو بیپایانتر
دوست داشتن یعنی صبر برای برگشتن
تویی که به زندگی رنگ میدی
هیچ چراغی مثل چشمهات روشن نیست.
دسته بندی: شعرنو
10,000,000تومان
3/5
مشاهده اثر 50 1
پرستار
در شبهای تارِ درد،
چراغی روشن در دستهای مهربان توست،
پرستارِ جانِ آرامِ بیماران،
دستهای تو گلواژههای امیدند،
که بر زخمها مرهم میگذارند،
بیهیچ چشمداشت، بیهیچ خستگی،
تو را میبینم، ای نگهبانِ زندگی،
وقتی که آرام در گوشهی اتاق،
نگاهی مهربان به بیمار میدوزی،
چون نسیمی آرام،
که از پنجرهی پنجههای تو میوزد،
و دلهای زخمی را نوازش میدهد،
دسته بندی: شعرنو
10,000,000تومان
3/5
مشاهده اثر 56 1
زمین، بوی خون میدهد و اشک مادران
زمین، بوی خون میدهد و اشک مادران
غزه در آغوش دود و آتش خوابیده
کودکانی که نامشان هرگز در مدرسه خوانده نخواهد شد
دیوارها با گلولهها حرف میزنند
آسمان پرنده ندارد، جز موشکهایی که پرواز را به تمسخر گرفتهاند
رودخانهها در میان سیمخاردارها تشنهاند
نان، طعم خاکستر دارد
هر خانه، مقبرهای است که هنوز نفس میکشد
جهان، تماشاچی ساکتی است که بلیط تئاتر مرگ را خریده.
دسته بندی: شعرنو
0تومان
4.5/5
مشاهده اثر 53 1
درد، معلمی است که صبر و شجاعت میآموزد.
زندگی چونان رودخانهای است که حتی سنگهای سخت را به آرامی میساید
سکوت گاهی بلندتر از هزار فریاد معنا دارد
امید، نوری است که حتی در تاریکترین شبها فروزان میماند
هر بار که به زمین نگاه میکنیم، داستانی از گذر زمان را میبینیم
محبت، پلی است که دلها را به هم وصل میکند
هر لبخند، جرقهای است برای روشن کردن قلبهای دیگر
درد، معلمی است که صبر و شجاعت میآموزد
عشق، پرندهای است که قفس نمیشناسد
زمان، گاهی تنها دارایی است که هیچکس نمیتواند بخرد
هر تجربه، برگ کوچکی از دفتر زندگی ماست
باد، پیامآور تغییر است؛ هر نسیم، دعوتی برای حرکت
گاهی باید در دل تاریکی راه رفت تا نور را بهتر دید
شکست، پیشدرآمد پیروزی است
هر نگاه مهربان، دریچهای به دنیای بهتر است
زمین، خانهی ماست و هر قدممان اثر خود را میگذارد / شادی، گوهری است که در لحظههای کوچک پنهان است.
دسته بندی: شعرنو
8,000,000تومان
3.5/5
مشاهده اثر 49 1
روز تمام شد
من بیدار شدم،
آسمان آبی بود،
یک پرنده پر زد،
من نگاه کردم،
چایم سرد شد.
صدای ماشین آمد.
دسته بندی: شعرنو
1,000,000تومان
2.5/5
مشاهده اثر 49 1
اگر دستهایمان را به هم دهیم
دیوارها حرف میزنند
اما کسی گوش نمیدهد
کودکان بازی میکنند
و یادمان میآورد که امید هنوز زنده است
باران میآید
و زمین تشنه را سیراب میکند
هر نگاه، هر لبخند
میتواند دنیا را کمی بهتر کند
اگر صبر داشته باشیم
اگر گوش کنیم
اگر دستهایمان را به هم دهیم
خورشید هنوز هر روز طلوع میکند.
دسته بندی: شعرنو
3,500,000تومان
3.5/5
مشاهده اثر 50 1
صدای کسی از دور شنیده شد
باد آمد و درخت لرزید
خورشید رفت و سایهها طولانی شد
ابرها آرام روی آسمان شنا کردند
رود آهسته به سمت دریا رفت
پرندهها پر زدند و دوباره نشستند
ماه به تنهایی شب نگاه کرد
ستارهها چشمک زدند و خاموش شدند
زمین سرد بود و برگها خشک.
دسته بندی: شعرنو
1,000,000تومان
4/5
مشاهده اثر 59 1
خورشید طلوع کرد
خورشید طلوع کرد و زمین را با نورش نوازش داد /
پرندهها بال گشودند و آسمان را جشن گرفتند /
باد نرم وزید و برگها را به رقص واداشت /
درختها خم شدند و با صدای خشخش خود شعر گفتند /
رود آرام جاری شد و رازهای خود را به سنگها گفت /
کوه سر به فلک کشیده بود و سکوت تاریخ را نگه میداشت /
ابرها آمدند و آسمان را با باران خیس کردند /
باران زمین را شست و عطش خاک را فرو نشاند /
گلها در نور صبح شکفتند و رنگ به دنیای خاکی بخشیدند.
دسته بندی: شعرنو
3,000,000تومان
3.5/5
مشاهده اثر 54 1
دلم در هوای تو پرواز میکند
دلم در هوای تو پرواز میکند و هر نفس از بوی تو پر میشود
تو همان نسیمی هستی که جانم را تازه میکند
هر لحظه به یاد تو قلبم میتپد
در آغوش سکوت شب، صدای تو را میشنوم
تو نوری هستی که راه من را روشن میکند
بیتو دنیا رنگ خود را از دست میدهد.
دسته بندی: شعرنو
500,000تومان
4/5
مشاهده اثر 55 1
نامه ای که بوی دست های تو را داشت.
شب از گلویم بالا رفت،
ستارهها در چشمم زنگ زدند،
باد، نامهای از دور آورد،
نامهای که بوی دستهای تو را داشت.
کوچه، خوابیده بود،
چراغ، از پنجره افتاده بود روی شانهام،
صدای قدمهای کسی میآمد،
نه، صدای قدمهای تو نبود.
باران از سقفِ ابرها لغزید،
زمین، پیراهنی تازه پوشید،
من، زیر باران ایستاده بودم،
و هر قطره، مثل بوسهای سرد،
روی پیشانیام فرود میآمد.
دسته بندی: شعرنو
3,500,000تومان
4/5
مشاهده اثر 40 2
shadows and light
Shadows and Light
سایهها و نور
I walked through the silence of your absence.
در سکوت نبودنت قدم زدم.
دسته بندی: شعرنو
2,000,000تومان
4/5
مشاهده اثر 55 1
دلم در هوای تو پرواز میکند
دلم در هوای تو پرواز میکند
و هر نفس از بوی تو پر میشود
تو همان نسیمی هستی که جانم را تازه میکند
هر لحظه به یاد تو قلبم میتپد
در آغوش سکوت شب، صدای تو را میشنوم
تو نوری هستی که راه من را روشن میکند
بیتو دنیا رنگ خود را از دست میدهد
تو دلیل هر لبخند و هر اشکم هستی
در عمق نگاهت، هزار قصه نهفته است.
دسته بندی: شعرنو
7,000,000تومان
3.5/5
مشاهده اثر 49 2
در امتداد رویاهای خاموش
شب با دستانش سکوت را نوازش میکرد
ستارهای از آینهی زمان افتاد
باد، گریهی درختان را در آغوش کشید
ماه، تنها پیرِ بیداری بود که خوابش نمیبرد
کوه، راز قرنها را در دل سنگیاش پنهان کرده بود
رود، دلش میخواست دریا شود اما صبر نداشت
من در میان سایهها، دنبال صدای خود میگشتم
کسی میان خاطراتم چراغی روشن کرده بود ...
دسته بندی: شعرنو
10,000,000تومان
4.5/5
مشاهده اثر 38 2
دریاچه
دریاچهای
با آبهای نقرهای
در دل شب ایستاده است،
نه موجی ...
دسته بندی: شعرنو
1,000,000تومان
4/5
مشاهده اثر 61 2
حال و هوایش غم انگیزتر یا شادتر؟
پنجره را باز کردی و بهار...
دسته بندی: شعرنو
100,000تومان
2.5/5
مشاهده اثر 56 1
بی نهایت دوستت دارم.
بینهایت،
بینهایت،
بینهایت دوستت دارم...
دسته بندی: شعرنو
5,000,000تومان
3/5
مشاهده اثر بازگشت به بالا
مجوزها
تمامی حقوق معنوی و مادی برای ادیبجو محفوظ است | © 2021
هر گونه کپی برداری از مطالب این وبسایت، بدون ذکر منبع مجاز نیست.

